زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
 

حمد (مفردات‌قرآن)





حمد از اصطلاحات به کار رفته در قرآن کریم به معنای ستایش، ثناگوئی، ستودن، مدح، و تعریف کردن است.


۱ - مفهوم‌شناسی



«وَ یُحِبُّونَ اَنْ‌ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا؛ و دوست دارند برای کاری که نکرده‌اند ستوده و مدح شوند». در نهج البلاغه خطبه ۲۲۰ آمده: «اطَّلَعَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فِیهِ فَرَضِیَ سَعْیَهُمْ وَ حَمِدَ مَقَامَهُمْ؛ خدا به آنها توجّه کرد. از سعی‌شان خشنود شد و مقامشان را ستود». و در حکمت ۱۳۱ در باره دنیا فرموده: «فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ یَوْمَ الْقِیمَةِ؛ دنیا را مردانی در صباح پشیمانی ذمّ کردند و مردان دیگری روز قیامت آن را ستودند. زیرا که دیدند بوسیله آن صاحب بهشت شده‌اند».
تدبّر در موارد استعمال نشان می‌دهد که: حمد به معنای ستودن، ستایش، ثناگوئی، مدح، و تعریف کردن است.
راغب در مفردات گوید: حمد خدا بمعنی ثناگوئی اوست در مقابل فضیلت. حمد از مدح اخصّ و از شکر اعمّ است، زیرا مدح در مقابل اختیاری و غیر اختیاری می‌شود مثلا شخص را در مقابل طول قامت و زیبائی اندام که غیر اختیاری است و همچنین در مقابل بذل مال و سخاوت و علم مدح می‌کنند ولی حمد فقط در مقابل اختیاری است.
و شکر تنها در مقابل نعمت و بذل بکار می‌رود پس هر شکر حمد است ولی هر حمد شکر نیست و هر حمد مدح است ولی هر مدح حمد نیست.

۲ - توضیح الحمد لله رب العالمین



«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‌» این تعبیر شش بار در قرآن مجید آمده است؛؛ و هیجده بار «الْحَمْدُ لِلَّهِ» و چندین بار «لَهُ‌ الْحَمْدُ» ذکر شده است.
الف و لام در «الْحَمْدُ» برای استغراق یا برای جنس است و لام در «لِلَّهِ» برای اختصاص و ملک است معنی آیه چنین می‌شود: جنس حمد یا هر حمد مخصوص خداست خدائی که پروردگار همه مخلوقات است.
یعنی هر حمد و ستایش از هر کس در باره هر کس و هر چیز که بوده باشد مخصوص خدا و از برای خداست مردم خواه خدا را حمد کنند، خواه شخص دیگر و شی‌ء دیگر را، همه آنها مال خدا و از آن خداست.
المیزان در توضیح جنس و استغراق چنین گوید: خداوند می‌فرماید: «ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خالِقُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ» با این روشن می‌کند که هر چیز مخلوق خداست و نیز فرماید «الَّذِی اَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلَقَهُ‌» و با این ثابت می‌کند هر چیز از لحاظ خلقت و از لحاظ نسبت به خدا خوب است... اینها از جهت فعل و امّا از جهت اسم، فرموده‌ «اللَّهُ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ لَهُ الْاَسْماءُ الْحُسْنی‌» پس خدا از حیث افعال و اسماء جمیل و نیک است... و هر جمیلی که در مقابل آن حمد می‌شود از اوست پس جنس حمد و هر حمد برای خدای سبحان است.

۳ - باء بحمد



«وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ‌ بِحَمْدِکَ‌ وَ نُقَدِّسُ لَکَ‌» «وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ‌ وَ الْمَلائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ». «وَ اِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ اِلَّا یُسَبِّحُ‌ بِحَمْدِهِ‌». باء در «بِحَمْدِهِ» در این آیات و غیره چه بائی است و چه معنی دارد؟
طبرسی ذیل آیه ۵۲ سوره اسراء گوید: با «بحمد» برای حال است. ایضا در کشاف ذیل آیه ۳۰ بقره گوید: بِحَمْدِکَ‌ در موضع حال است.
بنا بر این معنی‌ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ‌ آنست که تو را تسبیح می‌گوئیم در حالی که حامدیم..«وَ اِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ اِلَّا یُسَبِّحُ‌ بِحَمْدِهِ‌» یعنی: هر چیز خدا را در حال حمد تسبیح می‌گوید.
بعید نیست: باء بمعنی مع و مصاحبت باشد چنانکه در «ادْخُلُوها بِسَلامٍ‌» «یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا» گفته‌اند.
گرچه با حال از لحاظ معنی یکی است. این معنی کاملا ساده و روان است و معنی آیات چنین می‌شود:
ما تو را تسبیح و حمد می‌گوئیم، رعد خدا را تسبیح می‌گوید و می‌ستاید- و هر چیز تسبیح خوان و حمد گوی خداست ناگفته نماند: تسبیح راجع به تنزیه خداوند و پاک دانستن او از نقائص است و حمد راجع به نعمت‌های خداوندی است پس‌ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ‌ راجع به هر دو مطلب است و اینکه بعضی گفته‌اند حمد خدا تسبیح است و خدا را با حمد تسبیح کن درست نیست.
یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ اِنْ لَبِثْتُمْ اِلَّا قَلِیلًا آیه شریفه می‌فهماند که روز قیامت بشر چون زنده شد اعاده و بعث را فعل جمیل شمرده و خدا را در این باره حمد خواهد کرد چون حقائق بر وی منکشف گشته و قیامت را از لحاظ حکمت خدائی واجب خواهد دید (از المیزان) یعنی: روزی شما را میخواند شما او را حمد گویان اجابت می‌کنید.

۴ - پانویس


 
۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۸.    
۲. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۲۳۱.    
۳. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۳۳۷.    
۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص.    
۵. فاتحه/سوره۱، آیه۲.    
۶. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰.    
۷. صافات/سوره۳۷، آیه۱۸۲.    
۸. زمر/سوره۳۹، آیه۷۵.    
۹. غافر/سوره۴۰، آیه۶۵.    
۱۰. انعام/سوره۶، آیه۴۵.    
۱۱. غافر/سوره۴۰، آیه۶۲.    
۱۲. سجده/سوره۳۲، آیه۷.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۹.    
۱۴. طه/سوره۲۰، آیه۸.    
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۳۰.    
۱۶. رعد/سوره۱۳، آیه۱۳.    
۱۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۴۴.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۶۴۸.    
۱۹. زمخشری، جارالله، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۱۲۵.    
۲۰. حجر/سوره۱۵، آیه۴۶.    
۲۱. هود/سوره۱۱، آیه۴۸.    
۲۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۲.    


۵ - منبع



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حمد»، ج۲، ص۱۷۲.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.